آرتین خان خان ایرانآرتین خان خان ایران، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

آرتین خان خان ایران

اولین آزمایش / تعیین جنسیت

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* /*]]>*/ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; ms...
9 بهمن 1389

جهش تغییرات در روزهای یایانی ماه چهارم

آرتین خان این هفته تغییرات خیلی زیادی انجام داده که واقعا جای گفتن داره اول: خوردن انگشت شصت دوم: منو خوب میشناسه و تا دلتون بخواد برام میخنده و با لبخندش منو دیوونه میکنه سوم: دراومدن موهای ریخته شده چهارم:چرخیدن هنگام خواب و یا بازی به طرف عقربه های ساعت و بالعکس و یک خبر خوب دیگه............. بنده .... مامان آرتین خان .... بعد از ...... یک سال ....... سیر .... صعودی .... افزایش سایز .... در چنین روزی ..... توانستم ..... به وزن ...... قبل از .... بارداری .... برگشته .... و ..... مانتوهای ..... سایز .... ۳۸ ..... رو..... به تن .... کنم.............. هوووووووووووووووووورا تقویم تاریخ: پارسال در چنین روزی آرتین خا...
7 بهمن 1389

اولین قدم به سمت جلو

از اونجایی که از قدیم گفتن مزد کارگر رو تا عرقش خشک نشده لطف کنید بدین! و با توجه به اینکه مامان سما تو این روزها کزت شده بود آرتین خان مزد تمام زحماتم رو داد ۱۸آذر که مصادف بود با ۵ ماه و ۱۰ روزگی آرتین خان. عشق بنده وقتی زیر بغلش رو گرفته بودم چند تا قدم به سمت جلو برداشت ...
7 بهمن 1389

پایان ۴ ماهگی

امروز حاجی ها عازم مکه شدند آقا ببخشید. مکه از کدوم طرفه؟؟ پایان چهار ماهگی / 8 آبان 1389 آرتین جونم رو امروز صبح بردیم واسه واکسن. وزن آرتین جونم شده 7 کیلو و 500 و قدش هم به ۶۲ رسیده راستی به مناسبت پایان چهارماهگی و زدن واکسن: خاله نانا برات یه دندونی ماشین خرید  بابا بهمن به کمک ناناجون یه خط ایرانسل با شماره تاریخ تولدت خرید و منم یه کلاه بامزه که بعدا سرت میکنم و عکسش رو میذارم برات خریدم اما یه چیزی که خیلی نگرانم کرده اینه که امروز برای اولین‌بار تو عمرش حالش به هم خورد اون هم ۲ بار . الان خوابیده . اما خیلی دپرس شدم! آرتین جونم خیلی دوستت دارم. فدای اون خنده هات بشم من. ...
7 بهمن 1389

بایان دو ماهگی / چند تا عکس

پایان دو ماهگی / 8 شهریور 1389 یکهفته ای میشه که خنده هاش از حالت غیرارادی دراومدن و وقتی جلوی آینهمیبرمش و کلی زحمت میکشم و کلی ادا و اصول درمیارم و باهاش بازی میکنم بادهن بی دندونش برام میخنده. ۱۰ روز دیگه سه ماهگیش رو هم تموم میکنه وخوشحالم که به قول دکترش دل دردهاش و قولنج کردنهاش تموم میشه.  انگشتهاشرو میخوره و آب دهنش رو هم حباب میکنه و اگه دیر بجنبی تمام یقه لباسش روخیس میکنه و اگه روی شونت هم گذاشته باشیش به خودت میای میبینی رودخونهراه افتاده! آخ که چقدر شیرینه. قربونش برم من الهی ... یک ماه و یک هفتگی یک ماه و دو هفتگی ...
7 بهمن 1389

دمر شدن آرتین خان

امروز داشتم از آرتین خان فیلم میگرفتم و به پهلو شدنش رو واسه خودم جشن میگرفتم که یکدفعه دیدم دمر شد!!! این اولین باری بود که عزیزکم دمر میشد و من این لحظه شکاری رو فیلم گرفته بودم آخ که نمیدونید این صحنه واسه یه مادر چقدر لذت بخشه ...
7 بهمن 1389